مشاوره مددکاری اجتماعی یا مشاوره روانشناختی: یک چالش هویتی و عملکردی در ایران
فهرست عناوین مطلب
مشاوره مددکاری اجتماعی یا مشاوره روانشناختی: یک چالش هویتی و عملکردی در ایران
در حوزه سلامت روان و خدمات اجتماعی، مرزهای بین رشتهها گاهی اوقات نامشخص و سیال میشوند. در حالی که در بسیاری از نقاط جهان، نقشهای تخصصی مددکاران اجتماعی و روانشناسان به وضوح تعریف شده است، در ایران این مرزبندیها اغلب مخدوش است.
این ابهام، به ویژه در زمینه مشاورههای اجتماعی، منجر به وضعیتی شده که در آن “همه موارد برعکس هستند”؛ یعنی روانشناسان در خط مقدم مسائلی قرار میگیرند که در تعریف جهانی، حوزه اصلی فعالیت مددکاران اجتماعی است. این مقاله به بررسی این تفاوت رویکرد در ایران و مقایسه آن با نگاه بینالمللی میپردازد.
تعاریف جهانی و مرزهای تخصصی
برای درک بهتر این چالش، لازم است ابتدا به تعاریف جهانی و استانداردهای بینالمللی این دو رشته بپردازیم:
مددکاری اجتماعی (Social Work): مددکاران اجتماعی، متخصصان حوزههای اجتماعی و رفاهی هستند که رویکردی جامع و سیستمی به مشکلات دارند. تمرکز اصلی آنها بر تعامل فرد با محیط اجتماعیاش است. آنها به شناسایی و رفع موانع اجتماعی، اقتصادی و ساختاری میپردازند که بر زندگی افراد و خانوادهها تأثیر میگذارند. حوزههای کاری مددکاران اجتماعی بسیار گسترده است و شامل موارد زیر میشود:
- مسائل و چالشهای خانواده: مشاوره در زمینه تعارضات خانوادگی، مهارتهای فرزندپروری، خشونت خانگی.
- مسائل کودک و نوجوان: حمایت از کودکان در معرض خطر، سوءرفتار با کودکان، مشکلات رفتاری و تحصیلی ناشی از عوامل اجتماعی.
- پیشگیری از طلاق و تبعات آن: ارائه مشاورههای قبل و بعد از طلاق، حمایت از کودکان طلاق.
- پیشگیری و کاهش آسیب اعتیاد: مداخلات اجتماعی، حمایت از خانوادههای افراد درگیر اعتیاد.
- جرائم کودک و نوجوان و جوانان: مددکاری در مراکز اصلاح و تربیت، حمایت از خانواده بزهکاران.
- فقر و نابرابری اجتماعی: ارجاع به منابع، حمایت از گروههای محروم.
- مداخلات در بحرانهای اجتماعی: مانند بلایای طبیعی، مهاجرت و پناهندگی.
مددکار اجتماعی، نقش پل ارتباطی بین فرد و منابع اجتماعی را ایفا میکند و هدفش توانمندسازی افراد برای غلبه بر مشکلات و بهبود کیفیت زندگی در بستر جامعه است. مداخله آنها در وهله اول بر عوامل محیطی و اجتماعی تمرکز دارد.
روانشناسی (Psychology): روانشناسان بر فرآیندهای ذهنی و رفتاری فرد تمرکز دارند. تخصص آنها شامل تشخیص و درمان اختلالات روانی، بررسی الگوهای فکری، احساسات، و رفتارهایی است که ریشه در ساختارهای شناختی و هیجانی فرد دارند. حوزههای کاری روانشناسان شامل:
- تشخیص و درمان اختلالات روانی: افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیت و غیره.
- مشاوره فردی: کمک به افراد برای حل مشکلات شخصی، بهبود سلامت روان، و توسعه فردی.
- رواندرمانی: استفاده از تکنیکهای تخصصی برای تغییر الگوهای ناسازگار فکری و رفتاری.
- مشاوره تحصیلی و شغلی: بر اساس ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای فردی.
در رویکرد جهانی، تا زمانی که ریشههای روانشناختی عمیق در یک مشکل اجتماعی کشف نشود (مثلاً یک اختلال خلقی جدی که منجر به مشکلات خانوادگی شده)، روانشناس وارد عمل نمیشود. مددکار اجتماعی، اولین نقطه تماس برای مشکلات با ریشه اجتماعی است.
وضعیت معکوس در ایران: چرا و چگونه؟
در ایران، این تقسیمبندی تخصصی به شدت به هم ریخته است. در بسیاری از موارد، روانشناسان به عنوان خط مقدم در مسائلی مانند مشکلات خانوادگی، پیشگیری از طلاق و حتی مسائل اعتیاد، ورود میکنند. در حالی که مددکاران اجتماعی، به حاشیه رانده شده و کمتر مورد توجه قرار میگیرند. دلایل این واژگونی را میتوان در عوامل مختلفی جستجو کرد:
- عدم درک صحیح از نقش مددکار اجتماعی: هنوز در سطح جامعه و حتی در میان برخی نهادهای دولتی، درک درستی از ماهیت و عمق تخصص مددکاری اجتماعی وجود ندارد. این رشته غالباً با کارهای حمایتی و خیریه اشتباه گرفته میشود.
- تصور عمومی از “مشاوره”: در ذهنیت عمومی، واژه “مشاوره” بیشتر با روانشناسی پیوند خورده است. افراد در مواجهه با هر نوع مشکلی، ابتدا به دنبال “مشاوره روانشناسی” هستند.
- قدرت لابی و نفوذ حرفهای: احتمالاً لابی قویتر و سازماندهی بهتر انجمنهای روانشناسی در مقایسه با مددکاری اجتماعی، منجر به اولویت یافتن روانشناسان در سیاستگذاریها و برنامههای عملیاتی شده است.
- نقص در سیستم ارجاع: سیستم ارجاع (referral system) بین رشتهای در ایران ضعیف است. به جای اینکه مسائل اجتماعی ابتدا توسط مددکار اجتماعی بررسی و در صورت نیاز به روانشناس ارجاع داده شوند، اغلب مستقیماً به روانشناس ارجاع داده میشوند.
- آموزش و تربیت نیروی انسانی: سرفصلهای آموزشی و رویکردهای دانشگاهی نیز میتواند در این زمینه نقش داشته باشد. گاهی اوقات، آموزشها مرزهای بین رشتهها را به وضوح مشخص نمیکنند.
- تأکید بر فردگرایی در مقابل اجتماعگرایی: در حالی که رویکردهای غربی اغلب بر فردیت تأکید دارند، ریشههای مشکلات اجتماعی در ایران پیچیدهتر و چندوجهیتر هستند و نیاز به رویکرد اجتماعی دارند که تخصص مددکار اجتماعی است.
این وضعیت، منجر به مشکلاتی مانند:
- عدم اثربخشی کامل مداخلات: زیرا ریشههای اصلی (اجتماعی) مشکل، به درستی تشخیص داده و حل نمیشوند.
- تحمیل هزینههای بیشتر: چرا که ممکن است افراد برای مشکلات اجتماعی خود، بارها به روانشناس مراجعه کنند بدون آنکه ریشههای اصلی برطرف شود.
- کاهش جایگاه حرفهای مددکاران اجتماعی: و از دست رفتن پتانسیل عظیم این نیروهای متخصص.
نگاه و رویکرد کشورهای مختلف
در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای توسعهیافته، مرزبندی بین مشاوره مددکاری اجتماعی و روانشناختی به مراتب شفافتر است و مددکاران اجتماعی جایگاه محوری در مسائل اجتماعی دارند:
- ایالات متحده آمریکا:
- مددکاران اجتماعی بالینی (Clinical Social Workers): دارای مجوز برای تشخیص و درمان اختلالات روانی خفیف تا متوسط و همچنین ارائه رواندرمانی هستند. آنها رویکردی تلفیقی دارند که هم به عوامل روانی و هم به عوامل اجتماعی میپردازند.
- مددکاران اجتماعی عمومی: در بیمارستانها، مدارس، مراکز حمایت از کودک، زندانها و سازمانهای دولتی فعالیت میکنند و مسئول اصلی مداخلات در بحرانهای خانوادگی، سوءاستفاده از کودک، اعتیاد و مسائل مربوط به فقر هستند. آنها اولین خط دفاعی برای مشکلات اجتماعی محسوب میشوند.
- سیستم ارجاع قوی: یک سیستم ارجاع منظم و دقیق وجود دارد که در آن مددکاران اجتماعی، در صورت لزوم، موارد را به روانشناس یا روانپزشک ارجاع میدهند.
- بریتانیا (UK):
- مددکاران اجتماعی: نقش بسیار پررنگی در خدمات اجتماعی کودکان، خدمات بهداشتی و درمانی، و حمایت از بزرگسالان آسیبپذیر دارند. آنها مسئول ارزیابی نیازهای اجتماعی، مدیریت پروندهها و برنامهریزی مداخلات هستند.
- روانشناسان: بیشتر بر تشخیص و درمان اختلالات روانی و ارائه رواندرمانی تمرکز دارند.
- همکاری بینرشتهای: همکاری تنگاتنگی بین مددکاران اجتماعی و روانشناسان وجود دارد، اما هر کدام در حوزه تخصصی خود پیشرو هستند.
- کانادا:
- مددکاران اجتماعی: در بیمارستانها، مدارس، مراکز سلامت روان جامعه و سازمانهای غیرانتفاعی نقشهای کلیدی دارند. آنها بر حمایت از افراد و خانوادهها در مواجهه با چالشهای اجتماعی، اقتصادی و عاطفی تمرکز میکنند.
- مدل مراقبت جامع: در کانادا، رویکرد مراقبت جامع رایج است که در آن تیمهای چندتخصصی شامل مددکاران اجتماعی، روانشناسان، پزشکان و پرستاران با همکاری یکدیگر به ارائه خدمات میپردازند.
- کشورهای اروپای شمالی (اسکاندیناوی):
- مدل رفاه اجتماعی قوی: این کشورها دارای سیستمهای رفاه اجتماعی بسیار توسعهیافتهای هستند که در آن مددکاران اجتماعی نقشهای حیاتی در سازماندهی و ارائه خدمات اجتماعی ایفا میکنند.
- تمرکز بر پیشگیری: تأکید زیادی بر پیشگیری از مشکلات اجتماعی از طریق مداخلات زودهنگام و حمایتهای ساختاری وجود دارد که بخش عمدهای از آن توسط مددکاران اجتماعی انجام میشود.
راهکارهای برونرفت از وضعیت فعلی در ایران
برای حل این چالش در ایران و قرار دادن مددکاری اجتماعی در جایگاه واقعی خود، اقدامات زیر ضروری است:
- بازتعریف و تبیین روشن نقش مددکار اجتماعی: از طریق رسانهها، آموزش عمومی و نهادهای دولتی.
- تقویت آموزش مددکاری اجتماعی: بازنگری در سرفصلهای دانشگاهی و تمرکز بر مهارتهای عملی و بالینی در حوزه مشاوره اجتماعی.
- ایجاد سیستم ارجاع استاندارد: تدوین پروتکلهای همکاری بین مددکاران اجتماعی، روانشناسان و سایر متخصصان.
- حمایت نهادهای متولی: سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت باید به نقش محوری مددکاران اجتماعی در حل مسائل اجتماعی واقف شوند و از آنها حمایت کنند.
- تدوین قوانین و مقررات حمایتی: برای تضمین جایگاه و نقش مددکاران اجتماعی در ارائه مشاورههای اجتماعی.
- تقویت انجمنهای صنفی مددکاری اجتماعی: برای افزایش قدرت چانهزنی و سازماندهی حرفهای این گروه.
نتیجهگیری
وضعیت معکوس در اولویتبندی مشاورههای اجتماعی در ایران، نه تنها به نادیده گرفتن پتانسیل عظیم مددکاران اجتماعی منجر شده، بلکه اثربخشی کلی مداخلات در مسائل اجتماعی را نیز کاهش داده است.
با توجه به پیچیدگیهای روزافزون مشکلات اجتماعی، نیاز به بازگشت به استانداردهای جهانی و قرار دادن مددکاران اجتماعی در خط مقدم مشاورههای اجتماعی بیش از پیش احساس میشود. این تغییر رویکرد، نه تنها به ارتقاء جایگاه حرفهای مددکاران اجتماعی کمک میکند، بلکه منجر به ارائه خدمات مؤثرتر و جامعتر به افراد و خانوادهها و در نهایت، به سلامت و تابآوری بیشتر جامعه ایرانی خواهد شد.